زندگی تلخ/شیرین من

زندگی تلخ/شیرین من

Welcome to my weblog!
زندگی تلخ/شیرین من

زندگی تلخ/شیرین من

Welcome to my weblog!

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

سلام 

این روزا هیچ حرفی واسه گفتن ندارم!!! 

چرا؟! 

چون ندارم که ندارم دیگه!!! 

اهان یادم اومد 

امروز تابلوم تموم شد 

البته یه چن تا از شاخه هاش مونده که باید استادم واسم کارکنه 

خیییییییییییییییییییییییییییییلی خوشمل شده 

ولی حیف هنوز هیچ اسمی در نکردم که بتونم بفروشمش 

حالا بیخیل این حرفا دنیا رو عشقه...

کاش صدجان دگربود مرا 

                               که کنم بهرتوهرلحظه فدا 

به فدای توکه هر یک نفست 

                               میکندمحشری از عشق بپا

Emo(ایمو)چیست؟!!!

ایمو به عده ای از انسان های عقب مانده گفته میشود که هنوز نمیدانند ارایشگاه چیست ماشین مو زنی چیست و .............. کلا عقب مانده اند

به گفته خودشان ایموها اکثرا دارای روحیات و احساسات لطیف اند و همیشه غمگین اند {یعنی کلا اصلا به سفر نمیروند و حتی وارد اجتماع هم نمیشوند فقط میشینن گوشه خونه و خودشونو نیگا میکنن و پدر مادرشونو دق میدن }

ایمو ها بهترین زمان برای انها شب هاست شب ها بیدار میماننند و به ستارها نیگاه میکنند {یهنی اینها بیکارند و شب را بیدار میمانند و صبح که همه از خواب بیدار میشوند اینها تا لنگه ظهر میخابند}

ایمو ها شیطان پرست اند نمونه بارز ایمو ها اندی سیکس میباشد که او هم شیطان پرست است و هم همجنس باز است}

بیشتر ایمو ها همجنس بازند {خاک تو سرشون}

و خووووووووووووووووب

حالا ایموهای ایران که همشون از این خارجیا تقلید میکنند ههههههه همشون پوزرند

فقط 2متر مو بلند کرنده اند و به چشم هایشان لنز گذاشته اند و فک میکنند که خوشگل شده اند واقعا که هههووووووق

به خدا قسم از کنار بعضی هایشان که رد میشوم یه حالت زیربغلی بهم دست میده

خوب اینم از ایمو حالی شدی ایمو چیه یا بیشتر بهت توضیح بدم؟

آن سوی دلتنگیها...

آن سوی دلتنگی ها...
آن سوی دلتنگی ها همیشه خدایی هست که داشتنش جبران همه نداشتن هاست.
دوست خوبم
دعامیکنم که هیچگاه چشمهای زیبای تورا
درانحصارقطره های اشک نبینم
دعامی کنم که لبانت رافقط درغنچه های لبخندببینم
دعامیکنم دستانت که وسعت آسمان وپاکی دریاوبوی بها راداردهمیشه ازحرارت عشق گرم باشد
من برایت دعامیکنم که گل های وجودنازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه خانه ات دعامیکنم
که بالهایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
من برای خورشیدآسمان زندگیت دعامیکنم که هیچگاه غروب نکند

بی تومهتاب شبی بازازآن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدن خیره به دنبال توگشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانه ی جانم گل یادتو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
یادم آمدکه شبی باهم ازآن کوچه گذشتیم
پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
توهمه رازجهان ریخته درچشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ی ماه فروریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دلداده به آواز شباهنگ
یادم آمدتوبه من گفتی ازاین عشق حذرکن
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب،آیینه ی عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا که دلت با دگران است
تا فراموش کنی،چندی از این شهر سفر کن
با تو گفتم حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی،من نه رمیدم،نه گسستم
باز گفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم،همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم
اشکی از شاخه فروریخت
مرغ شب ناله تلخی زد و بگریخت
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید
یادم آمد که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نه گسستم،نه رمیدم
رفت در ظلمت شب،آن شب و شب های دگر
نه گرفتی دگر از آن عاشق ازرده خبر هم
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم

دلــــــم
اگـــر بــرای ِ تــو تـنگ مـی شــود
ببخـش !
روزم ایـن گـونه ، قـشنـگ مـی شـود . . .
.
کاش هر روز جمعه بود و
دلتنگیهایم را
گردن غروبش مى انداختم

بــاشـد هر چـه تو بگویـی

امــروز یاבمــ افتــاב ..دفتــر خاطراتـــے ڪـﮧ

خیلـــے وقتــ استــ

چیزــے
בر آטּ ننوشتـﮧ امــ

بــا خو
בمــ میگویمــ :

" فڪرشــ را بڪـ
טּ یڪــ روزمیمیرــے او میمانـــב و ایـטּ בفتــر "
בلمــ میســوزב براے تــو...

ڪــﮧ میشڪنــے روزــےڪـﮧ مـ
טּ نیستمــ

تــو ایـ
טּ دفتــر را میخوانــے

خــر
ב میشوے وقتــے میفهمــے

چقــ
בر בوستتــ داشتمــ ... !.